هیچ نگو
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آموزنده و آدرس rozzabi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 2087
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آموزنده




 

ننه علی مادر شهیدی است که بیش از 17 سال در کنار مزار فرزند شهیدش در کلبه ای حلبی زندگی
می کرد. آخرین درخواست این بانوی صبور و وفادار این بود که پس از مرگ در کنار مزار فرزندش به خاک سپرده شود و حالا این مادر مهربان، در همان کلبه به خاک سپرده شد تا برای همیشه در کنار فرزندش آرام بگیرد... خیلی حرف ها داشتم که با ننه علی بزنم، اما حالا که رفته فقط می خواهم به او بگویم:/
سلام ننه علی! چند روز پیش خبر آمد که آخرش پیش فرزند شهیدت رفتی؛ نه اینکه از او دور بوده باشی و حالا به او برسی، نه! تو در تمام سال هایی که پسرت آسمانی شده بود، در زمین، کنارش بودی و کلبه ات را در کنار آرامگاه شهیدت بنا کردی تا تجسمی از مهر مادری باشی... در روزگاری که مهربانی ها به حراج روزمرگی ها رفته و رو به افسانه شدن گذاشته اند./
نمی دانم در آن شب های سرد زمستانی و در آن روزهای داغ بهشت زهرای تهران، با "قربانعلی" خود چه نجواها کرده ای و در میانه اشک های مادرانه ات با او چه ها گفته ای. این را نیز نمی دانم حالا که به وصال فرزند دلبندت رسیده ای و بعد از سال ها که سنگ قبر او را بغل می کردی، اینک خودش را در آغوش گرفته ای، به او چه ها خواهی گفت؟ نباید هم بدانم ... حرف های مادری و فرزندی، رازهایی دوست داشتنی بین خودشان است و بس!/
اما ننه علی! تو را به آن قرآن درشت خطی که بارها در کلبه ات ختمش کردی قسم می دهم، هر چه به شهیدت می گویی بگو، اما حال و روز جوانان امروز ایران را برایش باز مگو! بگذار روحش آزرده نشود./
به پسرت نگو که بعضی از زنان و دختران ما با
پوشش های نامناسب در کوچه و خیابان چه ها
که نمی کنند، به غیرت پسر برومندت بر می خورد./
 
مادر جان! چه کار داری به فرزندت بگویی که پسرانمان ابرو بر می دارند و لباس تنگ می پوشند... ./
ننه علی! مادر اسطوره ای سرزمین مادری من! اصلاً از ما و از کارهایمان هیچ به علی نگو! دلش می شکند، بگذار روحش آسوده باشد. نگذار حلاوت دیدار مادر با تلخی کارهای ما کم رمق شود!!/
آه ... چه می گویم من ننه علی! لابد داری شماتتم می کنی که مگر یادت رفته است که شهیدان زنده اند و
می بییند و می شنوند و اصلا شهید نامیده شده اند چون شاهد مایند؟ و ادامه می دهی: فکر می کنی اگر من هیچ نگویم، اینها هم هیچ نخواهند دانست؟/


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, :: 18:21 ::  نويسنده : حامد